به گزارش قدس آنلاین، در شرایطی که تلاشها برای رفع دوباره تحریمها پس از خروج آمریکا از برجام وارد ششمین سال خود میشود، تأمین این وجوه بیشک میتواند اثرات مطلوب و سیگنالهای مثبتی برای بازار ارز به همراه داشته باشد. اما پرسش اصلی این است اقتصاد ایران برای رسیدن به سطح مطلوب خود به چند توافق ۶ میلیارد دلاری دیگر نیاز دارد؟
پیش از پرداختن به جواب این پرسش باید به این موضوع پرداخت که آمریکا چگونه تصمیم به تحریم اقتصادی ایران گرفت؛ آن هم در شرایطی که مخاصمات بین دو کشور چیزی نیست که مربوط به یک دهه گذشته باشد، همچنین ایران تا پیش از شدت گرفتن تحریمهای نفتی با صادرات ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه نفت یکی از عرضهکنندگان مهم انرژی به حساب میآمد.
در یک نگاه تحریمها میتوانند به جای اینکه در حد روابط ایران و آمریکا ارزیابی شوند، در منظری جهانی دیده شوند. براین اساس تحریم به معنی برهم خوردن شکل تعاملات اقتصاد کشور با اقتصاد جهان است و نشانهای از شکلگیری یک نظم جدید در سطح تعاملات جهانی است. این تغییر نظم، پدیدهای است که تحریم ایران نیز جزئی از آن به حساب میآید.
تفسیر تحریم ایران توسط آمریکا چیست؟
همزمان با طرح تحریمهای اقتصادی ایران توسط آمریکا، نخست چین طرحی با عنوان «یک کمربند – یک جاده» را معرفی کرد که متضمن اتصال عمدتاً زمینی چین به اروپا بود. چنین امری مسیر امن برای زنجیره تأمین انرژی و مواد خام مورد نیاز چین ایجاد میکرد که به دور از سلطه دریایی آمریکا قرار میگرفت. همزمان با مطرح شدن این طرح چین، کشورهای این مسیر مثل افغانستان، عراق و سوریه با دخالت آمریکا درگیر ناامنیهای فراوان شدند و اندکی پس از آن، آمریکا با خروج از برجام تحریمها علیه ایران را تشدید کرد. دوم، آمریکا نفت شیل را به بازار جهانی عرضه کرد.
اوایل قرن بیست و یکم میلادی پیشبینی میشد تا سال ۲۰۰۷ تولید نفت آمریکا به سطح یک میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه در روز کاهش مییابد، اما در سال ۲۰۰۳ مهندسان آمریکایی توانستند با موفقیت دو فناوری شکست با آب و حفاری افقی را به یکدیگر پیوند دهند تا گاز محبوس در سنگ شیل را آزاد کند و این گونه بود که نفت شیل به بازار انرژی جهان معرفی شد.
همین امر موجب میشد با عرضه نفت شیل دیگر تحریم کردن نفت ایران برای اقتصاد جهان هزینه سابق را نداشته باشد. براساس این روایت، تحریم شدن ایران توسط آمریکا جزئی از همین تغییر و تحول نظم اقتصادی جهان به حساب میآید.
زیست نفتی توان تحمل تحریمها را نداشت
حکمرانی اقتصاد ایران بعد از تحریم شدن دیگر این امکان را نداشت همان طور که پیش از تحریم ها فعالیت میکرد، ادامه دهد. پیش از تحریم، دولت نفتی میفروخت و با ارز حاصله کالاهای اساسی را وارد میکرد، در زیرساختههای کشور سرمایهگذاری میکرد، صنایع کشور را با وابستگی شدید به همین رانت نفتی شکل میداد، خدمات عمومی مثل آموزش، بهداشت و سلامت را از همین طریق ارائه میداد و در یک کلام پول نفت وارد و کشور اداره میشد. حاکمیت مشخص میکرد این پول چگونه از مرکز به دیگر بخشها برسد. از طرف دیگر هم تمام موجودیتها سعی میکردند حاکمیت را در مجلس و دولت متقاعد کنند که باید سهمی از این رانت دلار نفتی به آنها برسد.
زیست حکمرانی اقتصادی کشوری مانند ایران که مدار توسعه خود را در ۶۰ سال گذشته بر نفت بنا کرده و براساس دسترسی به ارز جهانروا، مقدرات اقتصادی کشور را تعیین کرده است، نمیتواند بدون دقت در ظرایف تغییر در نظم جهانی مورد تدبیر و برنامهریزی قرار گیرد.
رهبر معظم انقلاب نیز به صورت صریح در بیاناتشان به تغییر در نظم جهانی و ضرورت جانمایی ایران در نظم جدید جهانی اشاره داشتهاند. نکته مهم در خصوص این نظام جدید اقتصاد جهانی این است که این نظم شاید برای دههها یا شاید قرنها باقی بماند.
کشورها در حال تثبیت جایگاه خود در اقتصاد جهانی
کشورهای منطقه ایران با سرعت بالایی در حال بازتعریف نقش خود در عرصه بینالملل هستند. این تعیینتکلیف، نه تنها در بخش مربوط به اقتصاد بینالملل انجام شده، بلکه رد پای اساسی در سایر زیربخشها ازجمله ترانزیت، انرژی، امنیت غذایی، صنعت و... داشته است.
در ایران، حرکتی از سمت مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس برای «جانمایی جدید و بازتعریف نقش ایران در اقتصاد جهان» دیده نمیشود. به عنوان مثال در بند(۱۰) سیاستهای کلی برنامه هفتم توسعه آمده است «فعالسازی مزیتهای جغرافیایی ـ سیاسی و تبدیل جمهوری اسلامی ایران به مرکز مبادلات و خدمات تجاری، انرژی، ارتباطات و حملونقل با روانسازی مقررات و ایجاد و توسعه زیرساختهای لازم». برخلاف این بند اما لایحه برنامه هفتم توسعه هیچ روایت واحد و نظامیافتهای از تعیینتکلیف ایران در جهانِ در حال تغییر ارائه نداده است.
کریدور فقط یک جاده نیست
در این نقشآفرینی کریدورها میتوانند مؤثر باشند. اینکه بخواهیم کریدور را به جاده، پل، زیرساخت، راه، بندر و غیره تقلیل دهیم یک دیدگاه کاملاً خطرناک است. آن مختصات راهبردی که با اخراج ایران از بازار نفت از بین رفته، با یک مسیر ترانزیتی بدست نمیآید و این یک آدرس اشتباه است. کریدوری اقتصادی است که یک مقیاس تجاری روی آن اثر بگذارد و با قطبهای تولید ثروت رابطه ایجاد کند.
همواره صادرات غیرنفتی برای ما مهم بوده و واردات مذموم، که این تفکر ناشی از دوره زیست نفتی است. یعنی زیست نفتی که پول داشتیم و همواره گفتیم واردات مذموم است. اگر بخواهیم بر مدار کریدور کنش کنیم، اتفاقاً مجموع واردات و صادرات مهم خواهد بود. چون باید کالا را بگیریم، پردازش و سپس صادر کنیم. جانمایی اقتصاد ایران در نظم نوین اقتصاد جهان که تنها راه عبور از تحریم و بیاثر کردن آن است دو شاخصه اصلی باید داشته باشد؛ نخست اینکه «تنیدگی» برای ایران ایجاد کند به این معنی که اقتصاد ایران را طوری در زنجیرههای تولید جانمایی کند که حذف و تحریم کردن آن ممکن نباشد و دوم اینکه نیاز اقتصاد به «ارز» جهان روای جهانی را تأمین کند یا جایگزینی برای آن ارائه دهد.
خبرنگار: محمدعلی طیرانی
نظر شما